حل تمرینات کتاب کار، درس ششم زبان هشتم، صفحه 31



من در خومده ، روستایی کوچک نزدیک تهران، متولد شدم، و برای چندین سال در آنجا زندگی کردم. زندگی در این روستا آنقدر زیاد سخت نبود. در روستا چیزهایی وجود داشت که زندگی را لذت بخش تر و بسیار ارامش بخش تر برایمان می ساخت. ما از هوای پاک لذت می بردیم. در زمستان برف و باران زیادی می بارید. اما در بهار هوا گرم و مرطوب (بارانی) و در تابستان آفتابی و خیلی گرم بود.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد